تابستان 1386 - .:: سپنتا ::.:: Sepanta ::.

دانشمند، دانشمند نمی شود، تا اینکه . . . در برابر دانشش چیزی از کالای پست دنیا نگیرد . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   مسعود  

.:: مقدمه ایجاد واحد ثابت در ارتش ایران ::. چهارشنبه 86 تیر 27  9:0 صبح

27 تیر ماه هجری خورشیدی
مقدمه ایجاد واحد ثابت در ارتش ایران
بر پایه اسناد موجود در آرشیوها و آثار باستانی، در چنین روزهایی (ماه اول تابستان) در سال 465 پیش از میلاد در خیابانهای شهر شوش (پایتخت زمستانی ایران در آن زمان) و نیز تخت جمشید که به تازگی تکمیل شده بود سربازان تازه ای با . . .
ادامه مطلب را ملاحظه بفرمایید

برای حمایت از ما بر روی بنرهای زیر کلیک بفرمایید . با تشکر

ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   مسعود  

.:: آرش کمانگیر ::. چهارشنبه 86 تیر 20  10:28 عصر

برف می بارد،
برف می بارد به روی خار و خاراسنگ
کوهها خاموش،
دره ها دلتنگ،
راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
بر نمی شد گر ز بام کلبه های دودی،
یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد
رد پاها گر نمی افتاد روی جاده های لغزان،
ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد ؟
آنک، آنک کلبه ای روشن
روی تپه روبروی من ...
در گشودندم.
مهربانی ها نمودندم.
زود دانستم، که دور از داستان خشم برف و سوز ،
در کنار شعله آتش ،
قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز :
" ... گفته بودم زندگی زیباست.
ادامه را بخونید ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   مسعود  

.:: جشن تیرگان ::. چهارشنبه 86 تیر 13  5:0 صبح

روز تیر از ماه تیر برابر با جشن تیرگان است. تیر در اوستا تیشتریه و در پهلوی تشتر نامیده می شود. این ستاره نام ایزدی است که به باریدن باران کمک می کند

:دو روایت در مورد چگونگی پیدایش جشن تیرگان وجود دارد

یکی اینکه گروهی این جشن را یادگار پیروزی ایرانیان بر تورانیان می دانند. در زمان پادشاهی منوچهر، سپاه افراسیاب که بخش بزرگی از سرزمین ایران را اشغال کرده بود قرار آشتی را بر این نهاد که از سوی سپاه ایران تیری رها شود و هر کجا بر زمین نشست مرز ایران و توران است. آرش جوان، قهرمان ایرانی ...

ادامه مطلب را مطالعه بفرمایید .

برای حمایت از ما بر روی بنر زیر کلیک نمایید . با تشکر

ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   مسعود  

.:: دسته گل ::. سه شنبه 86 تیر 5  9:0 صبح

روزی ، اتوبوس خلوتی در راه حرکت بود . پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلی ها نشسته بود . مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بینهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه ای از آن چشم بر نمی داشت . زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید .قبل از توقف اوتوبوس در ایستگاه ، پیرمرد از جا برخواست ، به سوی دخترک رفت و ...

ادامه مطلب را مطالعه بفرمایید .

ادامه مطلب...

نظرات شما ()

نوشته شده توسط:   مسعود  

.:: خانه ::. شنبه 86 تیر 2  5:0 صبح
یک نجار مسن به کارفرمایش گفت می خواهد بازنشسته شود تا خانه ای برای خود بسازد و در کنار همسر و نوه هایش دوران پیری را به خوشی سپری کند .
کارفرما از اینکه کارگر خویش را از دست می داد ، ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت . کارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه ای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود .
نجار قبول کرد ولی دیگر دل به کار نمی بست ، چون می دانست که کارش آینده ای نخواهد داشت ، از چوبهای نامرغوب برای ساخت خانه استفاده کرد و کارش را از سر سیری انجام داد .
وقتی کارفرما برای دیدن خانه آمد ، کلید خانه را به نجار داد و گفت : این خانه هدیه من به شما است ، بابت زحماتی که در طول این سالها برایم کشیده اید .
نجار وا رفت ، او در تمام این مدت در حال ساختن خانه ای برای خودش بود و حالا مجبور بود در خانه ای زندگی کند که اصلا خوب ساخته نشده بود .
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

نظرات شما ()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
.:: جشن امردادگان ::.
[عناوین آرشیوشده]

پنج شنبه 03 اسفند 2

امروز:   2   بازدید

دیروز:      بازدید

فهرست

[خـانه]

[ RSS ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

پیوندهای روزانه

.:: نخستین سایت آگهی و تبلیغات در خراسان شمالی ::. [49]
جشن ها و کلی مطلب در مورد ایران باستان [36]
[آرشیو(2)]

آشنایی با من

تابستان 1386 - .::  سپنتا  ::.:: Sepanta ::.
مسعود
عکسی که می بینید ، عکس دومین نفر در خانواده شخصی ام است که خیلی دوسش دارم .

لوگوی خودم

تابستان 1386 - .::  سپنتا  ::.:: Sepanta ::.

اوقات شرعی

حضور و غیاب

یــــاهـو

"  تبلیغات  "

لینک دوستان

آرشیو

تابستان 1386
بهار 1386

جستجوی وبلاگ من

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

اشتراک

 

طراح قالب

www.parsiblog.com

تعداد   18258   بازدید